به نام خدا
وقتی که ۷ سال باشد که در عرصه ای کار کرده باشید…
بارها و بارها و چالشها را پشت سر گذاشته باشید…
بارها و بارها مستاصل و مانده باشید
بارها و بارها نشسته باشید و صحبت های حضرت آقا را راجع به تشکیلات و زن و خانواده بازخوانی کرده باشید…
بارها با همین جمله ها امید گرفته باشید با قوت بیشتر به عرصه امده باشید…
وقتی که در هر محله ای جمع شده باشید و “زن مسلمان و عرصه های حضور” و ” کار باید تشکیلاتی باشد ” را خوانده باشید و آرزو کرده باشید کاش میشد به جمله ای به دعوتی به نگاهی از ایشان نیرو میگرفتیم ….
وقتی که هدفت تسهیل و تحقق الگوی سوم زن باشد….
وقتی که خسته از تمام روز پر کاری که داشتی و نمیخواهی خانواده ات ناآرام باشد، هنوز تک تک کلمات در ذهنت رژه میروند به این مضمون که : نه باید خانه و شوهر و فرزند را به خاطر فعالیت اجتماعی از دست داد نه فعالیت اجتماعی را به خاطر خانه و شوهر و فرزند، “مسئولیت حضور در جامعه و فهمیدن دردهای عمومی جامعه و سعی در علاج دردهای عمومی جامعه مخصوص مرد و مخصوص زن نیست. زن ها هم نمیتوانند شانه شان را از این مسئولیت خالی کنند ” …
پر واضح است که از شوق پر در بیاوری که با تمام ناشایستگی خودت که خوب باخبری؛ به نمایندگی از هزار و اندی مادر انقلابی و شایسته قرار است به محضر حضرت آقا برسی…
حالا دیگر خودت نیستی ، به جای تک تک مادرانی که بارها در گروه مجازی در مادرانه محله در هر جمع “مادرانه” از کلام آقا استمداد گرفته اند باید حضور داشته باشی….
به جای تک تک اعضای مؤسس و شورا و فعالین باید گوش کنی و خط مشی بگیری….
و اینگونه شد به نیابت از تک تک مادران انقلابی مادرانه به دیدار حضرت آقا رفتم.
اینگونه شد که برخلاف دلداریهایی که به خودم داده بودم که من اصلا ادم پر رویی نیستم که جلو بروم و و جمعیت را کنار بزنم و حرف بزنم دیدم اولین نفر نامه و سی دی را با توضیح های “ما شبکه مادران انقلابی” داده ام دست آقا….
اینگونه شد که نوشتیم و خواستیم که امید به دیدار دیگری داریم که فقط مادران باشند و حرفهای مادرانه برای حضرتشان…..
ما باشیم و طلب خط مشی های مادرانه از حضرتشان…
ما باشیم راهکارهای عملیاتی مان در حوزه های مربوط به مادران و حضرتشان….
امید که ما باشیم و لبخند رضایتشان…
به نیابت از تمام جمع مادرانه در نماز به امامت حضرت آقا طلب سربازی مخلصانه جمعمان و عاقبت به خیری در این راه را کردم.