پسرم به طه به یس گوشی را روشن کرده. کوله پشتی را پر می کنم. لباس، انقدر که یک شب تا سحر برای هر دوشان کافی بشود، پوشک، کتاب
حین کار همراه گوشی می خوانیم
به وحی الهی ، به قران جاری
به تورات موسی و انجیل عیسی
اهان، قران و مفاتیح یادم رفت
غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما
تا یادم نرفته اسباب بازی بردارم..
مسیرت مشخص
امیرت مشخص
مکن دل دل ای دل بزن دل به دریا
به دریا
خورستان ، لرستان ، گلستان ، خراسان ، کرمان ایران هم که شده لحاف چهل پاره دریا
رفتم دریا، لب شط ، پیش موهای آشفته دخترک چشم درشت لاغر آفتاب سوخته، پیش نگاهش به دریا
دل آشفته بودن دلیل کمی نیستتتت …
فکر کنم ساک بزرگ تری لازم دارم
لباس لازم داریم، برای سه ساعت نه ، کم کمش سه ماه بچه های دریا
که دنیاااااا ، که دنیا به خسران عقبی نیارزد
جعبه اسباب بازی های از دسترس خارج شده ای که زیر تخت قایم شدی، بیا بیرون ببینم چند مرد حلاجی
اگر آبرو می گذاری به پایش… یقینا یقینا تو سرباز یاری
گوشی را برمی دارم. دختر خاله مریم انبار کتاب بچه هاست و زن دایی منیره، مادر خوش پوش ترین و تند تند لباس عوض کن ترین بچه شهر!
ماشین را که آتش می کنیم. توی خیالم لب سیل بند می نشینیم. دخترک روی دشداشه عربی م نشسته ، موهای سیاهش را می بافم، با هم کتاب یک گلابی برای من، یک گلابی برای تو می خوانیم
و پایان این زندگانی بهشت است…
در مراسم احیای نیمه شعبان، مجموعه مادرانه آماده دریافت البسه ، اسباب بازی و کتاب برای کودکان مناطق سیل زده می باشد.
#نسیم_کرامت وزیدن گرفته