خرید فالوور اینستاگرام خرید لایک اینستاگرام قالب صحیفه

زندگی در عیش؟

عموم پدر و مادرها، بطور طبیعی مایلند که فرزندانشان متحمل سختی و تنگنا نشوند و اسباب عافیت و راحت برای آنها فراهم باشد. این گرایش طبیعی، در حالت کلی مثبت است و موجب بقا و رشد فرزندان می­شود. اما اگر والدین بخواهند فرزندانی متعادل پرورش دهند، باید تلاش کنند تا این گرایش را به قدر تعادل اعمال کنند و نگذارند که با افراط یا تفریط در بروز این حس، فرزندانشان دچار رفاه­زدگی یا احساس کمبود و حقارت گردند. آسیبی که در نسل امروز بیشتر به چشم می­آید، غرق شدن فرزندان در رفاهی است که خانواده برای آنها فراهم می­کند و این موضوع، لزوما ارتباطی با سطح مالی خانواده نیز ندارد. یکی از دغدغه­های جدی برخی از والدین این است که چگونه فرزندانی تربیت کنیم که متکی به نفس باشند، شیرینی تحمل سختی­ها و پذیرش رنج­ها را چشیده باشند و بتوانند برای رسیدن به خواسته­هایشان و ماندن بر سر آرمان­هایشان، استقامت و صبوری به خرج دهند.

درد بی­ عشقی!

شاید برای برخی از پدر و مادرها این سوال مطرح باشد که چرا ایجاد رفاه بیش از حد برای فرزندان، مذموم است و رفاه­زدگی واژه­ای با بار منفی است. فرزندی که این قدر برای ما عزیز است، چرا سر تا پایش را طلا نگیریم و لای پرقو بزرگش نکنیم؟ در پاسخ باید گفت که یکی از تبعات منفی رفاه­زدگی، بی­تفاوتی به نعمت­ها و عادی شدن آنهاست، لذت نبردن از داشته­ها، ذوق نکردن از دستاورد­ها، دچار آرزوهای دور و دراز شدن یا حتی بی­آرزو شدن. کودکی که از ابتدای چشم باز کردن، همه چیز را مهیا دیده و هر چه را که خواسته با اندک فاصله­ای پاسخ گرفته، داشته­هایش برای او ارزشی ندارند. به مرور، هیچ هدیه­ای شادش نمی­کند، هیچ تشویقی برای او کارآمد نیست و هیچ خواسته­ای، برایش ارزش تلاش و تکاپو ندارد. روبرو نشدن با سختی­های طبیعی زندگی، منیت و خودخواهی را در افراد بالا می­برد. فرد همواره در فکر تمایلات و خواسته­های بی­پایان خویش است و آمادگی­ای برای مسئولیت­پذیری، صبوری، همدلی، درک متقابل و شاکر بودن کسب نکرده است. ناگفته پیداست که چنین انسان ضعیفی، نمی­تواند در جبهه حق قرار گیرد، او مقاومت همراه با لذت و رضایت در لحظات سخت زندگی را نیاموخته است.

ای خواهشی که خواستنی­ تر ز پاسخی!

یکی از محورهای بحث رفاه، نحوه پاسخ­گویی به خواسته­ها و نیازهای کودکان است. پدر و مادر می­توانند بر اساس میزان حقیقی یا کاذب بودن یک نیاز و میزان فوریت آن، در مورد نحوه پاسخگویی به آن تصمیم­گیری کنند. گاهی باید پاسخی کامل و سریع برای کودک آماده کرد، همچون زمانی که کودک بسیار گرسنه است. گاهی می­شود پاسخ را به تاخیر انداخت، برای مثال کودک طلب کفش جدید می­کند و کفش قبلی او هم نسبتا فرسوده شده است. والدین می­توانند بعد از مدت زمانی، این خواسته را تامین کنند. اما در مواردی، کودک خواهان چیزی است که آثار سوء فرهنگی دارد یا از توان مالی خانواده خارج است و یا به تازگی خریدهایی برای کودک انجام شده و خواسته کنونی او، ضرورتی ندارد. در این موارد، پدر و مادر باید به شیوه­ای صحیح، درخواست کودک را رد کنند. خوب است که والدین، با خواسته­های کودک با بی­تفاوتی مواجه نشوند و حتی اگر خواسته­ای را نابجا می­دانند، با خود بیندیشند که کدام مسیر غلط تربیتی یا کدام غفلت، موجب شده تا اکنون فرزندشان چنین درخواستی از آنها داشته باشد. باید دقت داشت که گاهی کودک مطالبه­ای دارد که به لحاظ زیستی به آن احتیاجی ندارد، اما به لحاظ روانی نیازمند آن است. برای مثال کودکی که داشتن فلان اسباب­بازی گران قیمت، آرزوی عمیقش شده؛ یا کودکی که مدت­هاست دوست دارد رفتن به رستورانی خاص را تجربه کند. ما می­توانیم گاهی پیش از آنکه فرزندمان بر سر خواسته­اش اصرار بورزد، خود برای رفع آن پیش­قدم شویم تا دچار احساسات منفی نگردد. البته در پاسخ دادن به خواسته­های کودکان، باید مواظب باشیم در دور باطلی نیفتیم که انتهایش همچون سراب است و هرگز رضایت و شادمانی را به ارمغان نمی­آورد. در این دور باطل، ما به اشتباه فکر می­کنیم که اگر به این نیاز کودک پاسخ دهیم، او به شادمانی و رضایت می­رسد، اما بلافاصله پس از این پاسخ، نیاز بعدی سر بر می­آورد، و همین ­طور سلسله درخواست­هاست که پایانی ندارد. چرا که معمولا مشکل در جای دیگری است و کودک نیازی عاطفی-روانی دارد اما والدین به اشتباه می­خواهند با پاسخ مادی آن نیاز را جبران کنند.

ریشه ­ها را دریاب!   

فرمایش به روی چشم!

وقتی از رفاه­زدگی حرف می­زنیم، مجموعه عوامل مختلفی را باید در کنار هم ببینیم. یکی از این موارد، چنان که بحث شد، مدیریت نادرست نیازها و خواسته­های فرزندان است. وضعیت کودکانی که خواسته­هایشان عموما بدون هیچ تلاشی از جانب آنها و بلافاصله اجابت شده است. موقعیتی را تصور کنید که مادر به تنهایی سفره غذا را آماده کرده و اکنون در حین غذا خوردن، فرزندان مدام مادر را مورد خطاب قرار می­دهند «مامان! لیوان کمه»، «مامان، نوشابه نداریم؟»، «مامان! قاشق برای سالاد»، «مامان! ته دیگ» و مادر پیوسته در حال رفت و آمد است تا تقاضاهای فرزندانش را جوابگو باشد. یا حال و روز خانواده­ای که هر روز با درخواست جدیدی از سمت فرزندشان روبرو هستند و پیوسته باید در پی تهیه لیست­های خرید او باشند، چه کوچک چه بزرگ، از یک اسباب بازی یا لوازم التحریر ساده گرفته تا تبلت و پلی استیشن و لباس­های گران­قیمت.

ور نبود مشربه از زر ناب!

جنبه دیگر این موضوع، سبک زندگی متجملانه و برتری­طلبانه است. هدیه­های گرانقیمت، لباس­های مارک، غذا خوردن در رستوران­های لوکس، تفریحات و سرگرمی­های بالاتر از سطح عرف. پدر و مادر باید دقت داشته باشند که حتی اگر وضعیت مالی خانواده اجازه چنین شیوه زیستی را به آنها می­دهد، اما این سبک زندگی بدون تجربه محرومیت و تحمل ناکامی، نتیجه تربیتی مطلوبی درپی ندارد. البته پر واضح است که آنچه مهم است، منظومه سبک زندگی یک خانواده است که بعضا رفتارها در آن یکدیگر را جبران و خنثی می­کنند. به عنوان مثال، اگر خانواده­ای پالتوی گران­قیمتی برای فرزندش خرید که جنس خوبی دارد اما ظاهر متجملانه­ای ندارد، و این لباس را مدت طولانی و حتی برای فرزندان بعدی هم استفاده کرد، این خرید او احتمالا آسیب­زا نیست.

اولین مربی­ها

یکی دیگر از قطعات این پازل، سبک رفتاری والدین و نحوه مواجهه آنها با جهان پیرامون است. مادری که به اسراف حساس است و مصرف خانواده را طوری مدیریت می­کند که به بهینه­ترین وجه از مواد و لوازم استفاده شود؛ پدری که پیش از دورانداختن اشیاء معیوب و مستعمل به فکر تعمیرشان است؛ مادری که تنها در صورت احتیاج خرید می­کند، حتی اگر کالایی ارزان قیمت به او عرضه شده باشد؛ پدری که رفت و آمد با خانواده­های مستضعف را کسر شان خانواده خود نمی­داند و …، درس­های خوبی از زندگی همراه با قناعت، تلاش­گری و نوع­دوستی به فرزند خود می­دهند.

نان گندم در دست مردم!

گاهی نشست و برخاست با خانواده­های بسیار مرفه، کودک را به تنوع­طلبی و ریخت و پاش متمایل می­کند. اگر والدین خود مقهور سبک زندگی این افراد نشوند و در جمع خانوادگی­شان از جذابیت زرق و برق­های چنین زندگی­ای، سخن نگویند، و رفتارشان در برابر خانواده­های فقیر و غنی علی­السویه باشد، به این تمایل مقطعی کودکان دامن زده نمی­شود.

ناقص زیباست!

از دیگر ریشه­های ایجاد خوی عافیت­ طلبی در فرزندان، شخصیت والدین آنهاست. برخی از پدر و مادرها شخصیتی وسواسی و کامل­گرا دارند. آنها نمی­توانند کارها و وظایف خانه و زندگی را به فرزندان خود محول کنند، چرا که قوانین و چارچوب­های ذهنی سخت و غیرمنعطفی دارند که هرکسی نمی­تواند از پس عمل کردن به آنها برآید. این پدر و مادرها خود دائم در حال فعالیت هستند تا استانداردهای بالای­شان را در همه چیز عملیاتی کنند اما اجازه فعالیت، آزمون و خطا و تلاش به فرزندان­شان نمی­دهند. در نتیجه فرزندانی متوقع، کم­مهارت، نازپرورده، وابسته و طلبکار پرورش می­دهند که اعتماد به نفس انجام هیچ کاری را ندارند و نمی­توانند در برابر تندبادهای روزگار از خود مقاومت نشان دهند.

شور شیرین

گاهی گل هندوانه را به فرزندتان بدهید و گاهی آن را به عدالت تقسیم کنید. گاهی رای و نظر او را در دستور کار قرار دهید و گاهی بر خلاف میلش عمل کنید و صلاحدید خودتان را در پیش بگیرید. گاهی اول برای او خرید کنید و گاهی خرید برای پدر یا مادر را اولویت بدهید. اجازه دهید هم بداند که دوستش دارید و هم بفهمد که همیشه بر دیگران ترجیح ندارد. به او فرصت دهید تا لذت تلاش برای رسیدن به خواسته­ها و بهره­مندی از دسترنج خودش را بچشد. مثلا در فرصت­های فراغتش، کیک خانگی یا شربت سنتی درست کند و در پارک بفروشد. با چرخ خیاطی سرویس آشپزخانه بدوزد و به زنان فامیل هدیه دهد یا به آنها بفروشد. معرق و خراطی بیاموزد و گاهی برای هدیه دادن به فامیل، شما تابلوهای او را بخرید و به دیگران کادو بدهید. مغازه­ها و کارگاه­هایی که محیط سالم دارند را شناسایی کنید و در ایام تابستان، او را برای مهارت­آموزی و کسب درآمد و مواجهه با ناملایمات طبیعی زندگی، به عنوان شاگرد یا دستیار به این مکان­ها بفرستید. در مواقعی که شرایط فراهم است با وسایل نقلیه عمومی در شهر جابجا شوید و همیشه خودروی شخصی یا آژانس را برای رفت و آمد انتخاب نکنید. علاوه بر آسودگی کمتر جابجایی با این وسایل، در هنگام استفاده از آنها فرصت خوبی فراهم می­شود تا گذشتن از خود و اولویت دادن به بزرگترها و ناتوانان را از شما بیاموزد. با کوه­نوردی و طبیعت­گردی، به فرزندتان طعم سختی­های شیرین و خوش­عاقبت را بچشانید. دسته­جمعی به اردوی جهادی بروید و از آثار تربیتی آنچه فرزندتان در آنجا می­بیند و آنچه با دیگران انجام می­دهد، بهره­مند شوید. با هم برای سرکشی به خانه ایتام و نیازمندان بروید و اجازه دهید تا از نزدیک حقیقت فقر و استضعاف را درک کند. گاهی موقعیت­هایی خلق کنید که همه چیز در آن بر وفق مراد نیست و لازم است افراد با بعضی کاستی­ها سازگار شوند، مثلا در گردشی خانوادگی یا دوستانه­ غذا به اندازه کافی همراهتان نباشد، یا محل استقرارتان در سفر امکانات کامل نداشته باشد یا گاهی غذای معمول برای یکی از وعده­های روزانه در خانه موجود نباشد و همه خوراکی بسیار ساده­ای بخورند.

بر مسیر تعادل

بسیار مهم است که نتیجه تلاش شما برای پرهیز از رفاه زده شدن فرزندتان، منجر به آسیب دیگری که همانا ایجاد عقده­های روانی است نگردد. پایبندی به اصل تعادل، در اینجا نیز مثل همه جا، بسیار حائز اهمیت است. شخصیت و روحیات فرزندتان را درنظر بگیرید و بر اساس آن برایش تدبیر کنید. ممکن است یک میزان از سختی، بچه­ای را در هم بشکند و بچه دیگری را شکوفا بسازد. فرزندی که ظرفیت سختی زیاد یا ناگهانی را ندارد، در صورت رفتار نسنجیده والدین ممکن است در آینده به این سبک تربیتی برای فرزندانش برسد که هرچه خواستند فراهم کنم تا حسرت هیچ چیز به دلشان نماند؛ اما فرزند دیگری که مستعد دست و پنجه نرم کردن با دشواری­هاست، خود نیز در آینده تصمیم می­گیرد تا فرزندش را غرق در رفاه و آسایش نکند و او را نازپرورده بار نیاورد. بنا بر این باید تفاوت­های فردی افراد را لحاظ کرد و آهستگی و پیوستگی مسیر را به گونه­ای تنظیم کرد که آسیب­های تربیتی­ای همچون خیال­پردازی­های مخرب، دزدی، احساس حسرت، حسادت و … در فرزندان ایجاد نشود.

مطلب پیشنهادی

گوشی در دست بچه ها  / هر قلندر چهل مویابل

  «مامان! ببین همممه بچه­ها دارن با گوشی ماماناشون بازی می­کنن. الان فقط منم که …